دقیقا به چه شکلی به حضرت میم حالی کنم بنده هیچ مشکلی با سفر ایشون با پدرشون به دبی ندارم.

حتی با اینکه

  • -        مادرش فقط یک هفته قبل عمل کرده بود و غیر از دختری که یک بچه نوزاد داره کسی برای مراقبت نداشت.
  • -         دقیقا برنامه رو همزمان با نروژ من گذاشته بود تا من دهنم بسته باشه.
  • -        هم  تولد من و هم سالگرد نامزدی ( که تنها مناسبت ازدواجمون بود که به رسمیت می شناخت)

فراموش کرده بود.

 

  • -        پولی که ایشون برای سفر خرج می کنن مبلغ خیلی وحشتناکی بود که اصلا با هزینه های سفر من قابل مقایسه نبود.

 

راستی عیدتون مبارک!!!!

 

من برای اولین بار در زندگیم سفره هفت سین نداشتم. روز قبل سفر داشتم از شهر میم برمی گشتم پروازم کنسل شد. سمنو گیرم نیومد و سبزه هم که نبودم سبز کنم و لحظه تحویل سال در حال خرید سیر و سیب و شونصد گلدون بودم تا جای سبزه پر کنه.

 

بعد خواستم کدبانو گریم به نمایش بذارم و از سفره هفت سین با تاخیر عکس بگیرم. یک سری ظرف کوچولوی مسی ایران خریده بود ( از اینا که دیگ و سینی و قابلمه داره یادم باشه عکس رو بذارم اینستا) بعد جای سبزه گل و گیاه گذاشتم و سمنو هم پختم خودم. تمام مدتی هم سمنو می پختم گفتم چقدر این مامان بزرگم اینا شلوغش می کردن هی شبانه روز پای دیگ سمنو یکی میذاشتن هم بزنه و هی روزها درگیر بودن. دستورش اینجا می نویسم شماها استفاده کنین به زحمت نیفتیم. قلم و کاغذ یادتون نره.

 

مواد لازم:

پودر نسکافه

آرد

آّب ولرم

همه موارد بریزین توی ظرف بهم بزنین دیگه سمنو آماده است. توی عکس که کسی تشخیص نمیده چطور هست. توی واقعیت هم گذاشتم میم بیاد مزه کنه بگه چطور بود.

 

بعد از سفره عکس میگیرین و کل شمع قرمز ها رو روشن می کنین. بعد خواب میرین بعد اصلا جریان شمع یادتون میره بعد برمیگردین می بینین کل شمع قرمز گنده ها روی دیوار و اجزای سفره اب شدن و بعد از پاک کردن رنگشون از دیوار نمیره. به خودتون تبریک عید میگین و برای مامانتون جریان تعریف می کنین. مامانتون هم همیشه عقیده داشتن از شما با سلیقه تر و بهتر در جهان نیست بنابراین اعلام می کنن ملت شما رو با دیدن عکس چشم زدن. شما هم سرتون به دیوار می کوبین که مادر با اون هم سفره نقره و ترمه و آینه و فیروزه چرا واقعا کسی باید سفره شما رو چشم بزنه؟

 

مادرتون اعتقاد دارن چشم خوردین پس خوردین دیگه.

 

پ.ن: آقا نروژ دیگه خدایی بیات شد. بی خیال ادامه اش میشم.

 

فقط این خاطره نروژ ثبت می کنم برای خودم: این ملت هی اصرار داشتن برن سونای روی دریا. اتاق سونا هی یک قایقکی شناور بود بر روز اقیانوس منجمد که با بخاری هیزمی گرم میشد. خوب منم رفتم. بعد دیدم یک سری ملت هم هی میرن سونا بعد میرن میپرن تو اقیانوس منجمد ( در این حد منجمد که میپری یخ روی آب میشکنی فرو میری در آب) این همکلاسی ها داشتن شور میکردن برن یا نرن که من گفتم خوب برم امتحان کنم. بعد خوب یه عده با این پله های کوچیک ذره ذره امتحان می کردن ولی بنده به توصیه آقایی که کار هر روزش این بود که هر روز صبح قبل کار بیاد این تفریج انجام بده و بره سر کار جفت پا رفتم. و و و.

بهترین و عجیب ترین لذت زندگیم بود.

 

لحظه ای کامل فرو رفتی و داخل بدنت هنوز داغ داغ هست و بیرون یخ زدی و شوری آب اقیانوس.

 

هی اومدم بیرون و هی رفتم یه کم گرم شدم دوباره امتحان کردم. اصلا نمی فهمیدم چیه که این لذت عجیب رو داره. آخر هم نفهمیدم ولی خیلی خوب بود.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

palizfoam خريد و فروش سيگار الکتريکي سراي انديشه کورین | نصب کورین | آموزش کورین | سنگ مصنوعی کورین | سنگ کورین | قیمت کورین بهنام فرهادی پلاک دردسرساز... Kelly موسسه داوري دادجويان منصف بابلسر مدار آبی آرایشگری